باز باران..
بی ترانه
نخند!
مدت هاست که باران هایم ترانه ندارد..
من دلم برف می خواهد،
در یک شب تاریک
بی خاطره
بی دنیا
من باشم و برف
و یک چتر بسته..
من دلم برف می خواهد
سرمای سوزنده اش را
تا فراموش کنم آتشی را که جای بازوان تو مرا در آغوش کشیده..
من دلم برف می خواهد،
می فهمی؟..برف..